سرچ ولوم چیست؟ (همون حجم جستجو) و چرا باید برات مهم باشه؟
مقدمه: اصلاً چرا همه از سرچولوم حرف میزنن؟
اگه حتی یک بار هم کلمه کلیدی انتخاب کرده باشی، احتمالاً شنیدی: «این کلمه سرچ ولومش خوبه!» سرچولوم (حجم جستجو) در اصل یک نشونهست از اینکه مردم واقعاً دنبال چه موضوعی میگردن؛ یعنی بهت میگه «تقاضا» کجاست. اما دردسر از جایی شروع میشه که خیلیها فقط همین عدد رو میبینن و تصمیم میگیرن—بعد یا میرن سراغ کلماتی که ورودی میاره ولی هیچ خروجی/مشتری نمیده، یا گیر کلمات پررقابت میافتن و چند ماه بعد با ناامیدی میگن سئو جواب نمیده.
پس اصل حرف اینه: سرچ ولوم مهمه، ولی به تنهایی معیار انتخاب نیست. وقتی کنارش نیت کاربر، سختی کلمه و وضعیت نتایج گوگل (SERP) رو هم بچینی، تازه این عدد تبدیل میشه به یک ابزار تصمیمگیری درست نه یه عدد قشنگ برای دلخوشی.
مینیچکلیست خیلی سریع قبل از انتخاب کلمه:
- کاربر با این سرچ دنبال خرید/اقدامه یا فقط اطلاعات؟
- صفحه اول گوگل پر از غولها و برندهاست یا میشه رقابت کرد؟
- این کلمه به محصول/خدمت تو واقعاً ربط داره یا فقط پرسرچه؟
سرچ ولوم چیست؟ تعریف ساده و خودمونی
سرچ ولوم (Search Volume) یعنی اینکه یک کلمه یا عبارت، بهطور میانگین چند بار در ماه در گوگل جستجو میشود. مثلاً اگر برای عبارت «سرچ ولوم چیست» عدد ۱۰۰۰ نمایش داده شود، یعنی حدوداً ماهی ۱۰۰۰ بار این عبارت (یا عبارتهای خیلی نزدیک به آن، بسته به ابزار) سرچ میشود.
ما در وبینایز خلاصه و خودمونیش کردیم: سرچولوم = میزان تقاضا. اما حواست باشه تقاضا همیشه مساوی پول نیست؛ بعضی کلمات فقط کنجکاوی میآرن، بعضیها حل مشکل اند، و بعضیها واقعاً خریدیاند. ارزش واقعی سرچولوم وقتی مشخص میشه که ببینی این تقاضا چه نیتی پشتشه و آیا میتونه به کلیک، لید یا فروش تبدیل بشه یا نه.
سرچ ولوم دقیقاً چی رو نشون میده و چی رو نشون نمیده؟
سرچ ولوم چند تا چیز را خوب روشن میکند: اینکه یک موضوع چقدر تقاضا دارد (آیا مردم اصلاً دنبال آن هستند یا نه)، بعضی کلمات فصل دار هستند یا نه (مثل «کولر گازی» در تابستان)، و اینکه با یک موضوع عمومی طرفی یا یک نیاز خاص و دقیق. برای همین هم سرچولوم در مرحلهی ایدهپردازی و اولویتبندی، مثل یک چراغ راهنما عمل میکند.
ولی سرچ ولوم به همان اندازه که کمک میکند، اگر تنها معیار تصمیم باشد گمراه هم میکند؛ چون نمیگوید چند نفر واقعاً کلیک میکنند گاهی جواب توی خود گوگل است و ورودی نمیگیری، نمیگوید نیت سرچها خریدی است یا صرفاً اطلاعاتی، سختی رتبه گرفتن را نشان نمیدهد، و بدون تنظیم لوکیشن دقیقاً معلوم نیست سرچها از کدام شهر/منطقه آمدهاند. تازه بعضی ابزارها عبارت دقیق را از نزدیکها جدا نمیکنند و ممکن است چند مدل نوشتار/هم معنی را با هم حساب کنند—پس عدد را «حقیقت قطعی» نبین؛ بیشتر یک سرنخ است.
چک لیست ۳۰ ثانیهای برای جلوگیری از لغزش:
- این کلمه را سرچ کن: نتایج بیشتر مقالهاند یا محصول/خدمات؟
- بالای نتایج: نقشه/اسنیپت/People Also Ask زیاد است؟ احتمال کلیک کمتر میشود.
- ۵ نتیجهی اول چه کسانیاند؟ اگر همه برندهای خیلی قویاند، شاید اول سراغ لانگتیل بروی.
سرچ ولوم از کجا میاد؟ ابزارها این عدد رو چطور تخمین میزنن؟
عدد سرچ ولوم معمولاً «شمارش دقیقِ تکتک سرچها» نیست؛ بیشتر یک تخمین است که از چند منبع مختلف در میآید. رایج ترین منبعها اینها هستند: Google Keyword Planner (داده نزدیک تر به منبع اصلی گوگل، اما خیلی وقتها به شکل بازه نشان میدهد)، ابزارهای سئو مثل Ahrefs / Semrush / KWFinder که با مدلهای آماری و دیتای خودشان حجم جستجو را برآورد میکنند، و گاهی هم دادههای تجمیع شدهی کلیک/جستجو از منابع ثالث (مثل افزونهها یا پنلهای داده). برای همین طبیعی است که یک کلمه در دو ابزار مختلف، عدد یکسانی نداشته باشد.
نکتهی خیلی مهم اینجاست: خیلی از ابزارها سرچ ولوم را به صورت میانگین ماهانه گزارش میکنند. یعنی اگر یک ماه ۲۰۰ باشد و ماه بعد ۱۸۰۰، ابزار ممکن است بگوید ۱۰۰۰ و تو فکر کنی این کلمه همیشه ۱۰۰۰ تا سرچ دارد. پس اگر موضوعت احتمالاً نوسانی است (فصلی، ترندی، خبری)، قبل از تصمیم نهایی حتماً روند را هم چک کنوگرنه ممکن است روی عددی برنامهریزی کنی که فقط میانگینِ یک بالا و پایین شدید بوده.
مثال خیلی واقعی:
کلمههایی مثل «ثبتنام …»، «قیمت دلار»، «یارانه»، یا حتی «کولر گازی» ممکن است در بعضی ماه ها چند برابر شوند؛ میانگین، این نوسان را قایم میکند.
سرچ ولوم رو از کجا ببینیم؟ (چند ابزار معروف + چند راه دمدستی)
برای دیدن سرچ ولوم دو مسیر داری: ابزارهای حرفهای و روشهای دم دستی ولی دقیق. اگر دنبال عدد و تحلیل جدیتری هستی، Google Keyword Planner برای جهت گیری کلی خوبه (به خصوص برای تبلیغات)، ولی در سئو خیلی وقتها عددها را بازهای میدهد. ابزارهایی مثل Ahrefs و Semrush معمولاً برای سئو کاربردیترند چون علاوه بر سرچولوم، تصویر بهتری از رقبا و سختی کلمه میدهند. گزینههای سبکتر مثل Keywordtool.io یا Ubersuggest هم برای ایده گرفتن و پیدا کردن لانگتیلها بد نیستند، ولی بهتر است نتیجهشان را با یکی دو منبع دیگر چک کنی.
اما اگر میخواهی زبان واقعی کاربر و فرصتهای محتوایی را پیدا کنی، روشهای سریع گوگل خیلی بهدردبخورند: Autocomplete (پیشنهادهای گوگل) برای فهمیدن اینکه مردم دقیقاً چطور سرچ میکنند، بخش People Also Ask و Related Searches برای شکار سؤالها و لانگتیلها، و Google Trends برای تشخیص فصلداری و رشد/افت یک موضوع. یک ترفند طلایی هم اینه: خودت کلمه را سرچ کن و صفحه اول را نگاه کن—گاهی نوع نتایج (مقاله/محصول/نقشه/ویدیو) از هر عددی بهتر نشان میدهد واقعاً با چه رقابتی و چه نیتی طرفی.
چک لیست سریع انتخاب ابزار (در یک نگاه):
- فقط میخوای «عدد تقریبی» و جهت بگیری؟ → Keyword Planner
- میخوای «رقبا + سختی + فرصت سئو» را ببینی؟ → Ahrefs / Semrush
- میخوای «ایده و لانگتیل» پیدا کنی؟ → Autocomplete + PAA + Related Searches
- میخوای بفهمی «ترند/فصلی» است یا نه؟ → Google Trends
تو ایران سرچ ولوم چقدر قابل اعتماده؟ چرا گاهی حس میکنی عددها واقعی نیستن؟
واقعیتش اینه که سرچ ولوم برای کلمات فارسی داخل ایران همیشه دقیق و یکدست نیست نه اینکه بیارزش باشه، ولی باید با احتیاط بهش نگاه کنی. دلیلها هم مشخصه: خیلی از ابزارهای خارجی برای ایران دیتای محدودتری دارن، کلمات فارسی چند جور نوشته میشن (نیمفاصله/بدون نیمفاصله، املاهای مختلف، عربی/فارسی بودن «ی» و «ک») و ابزارها ممکنه همه را قاطی کنند یا برعکس، جدا جدا حساب کنند. از اون طرف، لوکیشن و زبان هم میتونه نتیجه را بههم بزنه (ایران/افغانستان/فارسیزبانهای خارج، یا سرچهای فارسی/English)، و بعضی حوزهها هم با موجهای شبکههای اجتماعی یکهو بالا و پایین میشن.
پس بهترین رویکرد اینه: سرچ ولوم را حکم قطعی نبین؛ مثل یک سرنخ ببین. بعد برای تصمیم نهایی، سه تا چیز را کنارش بگذار: 1) Google Trends برای روند و فصل داری، 2) بررسی SERP (نوع نتایج و رقبا)، و 3) اگر سایتت داده دارد، مهمترین منبع یعنی Search Console خودت (ایمپریشنها و کوئری های واقعی). این ترکیب معمولاً خیلی دقیق تر از تکیه روی یک عددِ تنها جواب میدهد.
چک لیست کوتاه برای فارسی (که خیلیها انجام نمیدن):
- ۲–۳ مدل نوشتار رایج کلمه را جداگانه چک کن (نیمفاصله/بدون نیمفاصله/املای جایگزین).
- لوکیشن را روی ایران تنظیم کن (اگر ابزار اجازه میدهد).
- قبل از تولید محتوا، یک سرچ دستی بزن و ببین گوگل «هممعنیها» را چطور میفهمد (نتایج مشابهاند یا فرق دارند؟).
چه سرچ ولومی خوبه؟ برای سایت تازهکار، فروشگاه، یا خدمات محلی
خیلیها دنبال یک عدد جادویی میگردن که بگه از چه سرچولومی به بعد ارزش داره محتوا بسازی. اما واقعیت اینه که عدد خوب، وابسته به وضعیت سایت و مدل کسب و کار توئه. برای سایت تازهکار، معمولاً بردهای سریعتر از کلمات کمرقابت و دقیق میاد؛ برای فروشگاهها، لانگتیلهای محصولی که نیت خرید دارن بهتر جواب میده؛ و برای خدمات محلی، حتی سرچهای کم هم میتونن فروش بسازن چون کاربر نزدیکِ اقدامه.
برای شروع میتونی از این راهنمای تقریبی استفاده کنی (به شرط اینکه سختی و نیت را هم چک کنی):
- سایت تازهکار (محتوایی/خدماتی): حدود ۲۰ تا ۳۰۰
- فروشگاه آنلاین (لانگتیلهای محصول): حدود ۵۰ تا ۱۰۰۰
- خدمات محلی (مثلاً “… در سعادتآباد”): حدود ۱۰ تا ۲۰۰
- برند قوی/سایت جاافتاده: از ۳۰۰ تا چند هزار (بسته به قدرت رقابت)
و یک نکتهی خیلی ساده ولی حیاتی: اگر تازه شروع کردی، رفتن سراغ کلمههای ۲۰هزار سرچ معمولاً یعنی ورود به مسابقهای که هنوز تجهیزاتش رو نداری. بهتره اول با لانگ تیل های قابل برد اعتبار جمع کنی، بعد کمکم بری سمت کلمات بزرگتر.
| نوع کسب و کار/سایت | بازه سرچ ولوم مناسب برای شروع | چرا منطقیتره؟ |
| سایت تازه کار (محتوایی/خدماتی) | 20 تا 300 | رقابت کمتر، شانس رتبه گرفتن بالاتر |
| فروشگاه آنلاین (محصولات مشخص) | 50 تا 1000 (لانگ تیلها) | تقاضا + نیت خرید دقیقتر |
| خدمات محلی | 10 تا 200 | سرچ کمتر، ولی نرخ تبدیل معمولاً بالاتر |
| برند قوی/سایت جاافتاده | 300 تا چند هزار | توان رقابت، لینک سازی و اعتبار بیشتر |
یادآوری کوتاه: سرچولومِ خوب وقتی خوبه که برای تو قابل گرفتن باشه و برای کاربر نیت درست داشته باشه.
فقط به سرچ ولوم نگاه نکن! این چندتا معیار رو کنار هم بذار
سرچولوم فقط یکی از تکههای پازل انتخاب کلمه کلیدیه. اگر فقط با «عدد» جلو بری، ممکنه کلی وقت بذاری و آخرش یا رتبه نگیری، یا رتبه بگیری ولی مشتری نیاد. تصمیم درست وقتی ساخته میشه که کنار حجم جستجو، چند معیار کلیدی دیگه رو هم همزمان ببینی: رقابت چقدره؟ کاربر دقیقاً چی میخواد؟ صفحه اول گوگل چه شکلیه؟ و مهمتر از همه: این کلمه واقعاً به کسبوکار تو ربط داره یا فقط جذابه چون پرسرچه؟
برای اینکه انتخابت اجرایی و نتیجهدار باشه، هر کلمه رو با این چکلیست کوتاه بسنج:
- سختی کلمه (Keyword Difficulty): با توان فعلی سایتت میتونی وارد رقابتش بشی؟
- نیت کاربر (Search Intent): دنبال خرید/اقدامه یا صرفاً یادگیری و کنجکاوی؟
- ارزش تجاری: این ورودی احتمالاً لید/فروش میسازه یا فقط بازدید؟
- وضعیت SERP: صفحه اول پر از نقشه، ویدیو، تبلیغ و برندهای بزرگه یا مقالهها شانس دارن؟
- تناسب با محصول/خدمت تو: حتی با سرچ بالا، اگر نامرتبط باشه، وقتسوزیه.
- توان تولید محتوا: واقعاً میتونی بهترین پاسخ صفحه اول رو بسازی یا نه؟
اگر میخوای این نگاه رو سیستمدار کنی، تو برنامه ریزی سئو سایت همین معیارها رو تبدیل به یک استاندارد ثابت کن تا هر بار انتخاب کلمه، سلیقه ای و شانسی نباشه.
سرچ ولوم و نیت کاربر: چطور بفهمیم طرف دنبال خریدنه یا فقط کنجکاوه؟
ممکنه دو تا کلمه سرچ ولوم یکسان داشته باشن، ولی یکی واقعاً درآمد بسازه و اون یکی فقط بازدید بیاره. تفاوتش معمولاً توی نیت کاربره (Search Intent): آیا طرف آمادهی خرید و اقدامه، یا فقط میخواد چیزی یاد بگیره؟ برای تشخیص سریع نیت، هم به خودِ عبارت دقت کن هم به چیزی که گوگل در صفحه اول نشان میده.
از روی خود کلمه، این نشونه ها کمک میکنن:
- خریدی/تجاری: قیمت، خرید، بهترین، مقایسه، تخفیف، سفارش، نمایندگی
- اطلاعاتی: چیست، آموزش، چطور، معنی، علت، راهنما
- محلی/اقدامی: نزدیک من، اسم شهر/محله (تهران، شیراز، سعادتآباد)، شماره تماس، آدرس
ترفند طلایی اما اینه: همون کلمه رو سرچ کن. اگر صفحه اول پر از محصول، دستهبندی، لوکال پک (نقشه)، تبلیغ و صفحات خدمات بود → نیت خریدی/اقدامی بالاست. اگر بیشتر مقاله، ویکی، ویدیو و پاسخهای آموزشی دیدی → نیت اطلاعاتیتره و بهتره برایش محتوا بسازی که کاربر را مرحلهبهمرحله به سمت اقدام هدایت کند (مثلاً آموزش → مقایسه → صفحه خدمات/خرید).
کی سرچ ولوم بالا میتونه گولت بزنه؟ چند مثال واقعی از انتخاب اشتباه
سرچولوم بالا وقتی خطرناک میشه که تو را وسوسه کنه «فقط به خاطر عدد» وارد کلمهای بشی که یا رقابتش لهکنندهست، یا نیت کاربرش پراکندهست، یا اصلاً به مدل درآمدی تو نمیخوره. اینجا معمولاً آدم چند ماه انرژی میذاره، خروجی نمیبینه و فکر میکنه مشکل از سئوئه؛ درحالیکه مشکل از انتخاب کلمه بوده.
چند مثال واقعی:
- «اینستاگرام»: حجم جستجو خیلی بالاست، ولی نیتها قاطیاند (آموزش، مشکل، دانلود، اخبار و هزار چیز دیگر) و رقابت هم سنگینه. مگر اینکه کسبوکارت دقیقاً حول این موضوع باشه، احتمالاً فقط داری ترافیک بیهدف یا رقابت غیرمنطقی میخری.
- «طراحی سایت»: جذاب و پرسرچ، اما معمولاً صفحه اولش پر از برندهای جاافتادهست و کاربر هم ممکنه دنبال تعریف و اطلاعات باشه نه سفارش. اگر خدمات میفروشی، لانگتیلها معمولاً سریعتر نتیجه میدن؛ مثل «طراحی سایت شرکتی قیمت» یا «طراحی سایت فروشگاهی در تهران». (برای جمعکردن تقاضای این خوشه هم صفحهی طراحی سایت بهتره نقش لندینگ اصلی رو داشته باشه.)
- «دیجیتال مارکتینگ چیست»: برای آموزش عالیه، ولی برای فروش مستقیم همیشه بهترین گزینه نیست. با این حال اگر درست بچینیش، میتونه ورودی قیفی بسازه: آموزش → اعتماد → هدایت به خدمات/مشاوره.
قاعدهی سریع: هر وقت کلمه خیلی بزرگه، قبلش یکبار SERP رو نگاه کن و از خودت بپرس «این ورودی قراره دقیقاً به چه اقدامی ختم بشه؟» اگر جوابش واضح نیست، احتمالاً سرچ ولوم داره گولت میزنه.
چطور با سرچ ولوم یه لیست کلمات کلیدی مرتب و قابل اجرا بچینیم؟
اگر بخوای سرچ ولوم واقعاً به درد بخوره، باید ازش برای ساختن یک لیست «قابل اجرا» استفاده کنی، نه یک فایل بلند بالا از کلمهها. قدم اول اینه که کلمات رو موضوعی دسته بندی کنی (نه فقط بر اساس عدد). مثلاً برای همین مقاله میتونی چهار دسته داشته باشی: پایهای (سرچ ولوم چیست، حجم جستجو چیست)، ابزارها (سرچ ولوم در کیورد پلنر، ahrefs search volume)، کاربردی (انتخاب کلمه کلیدی با سرچ ولوم، سرچ ولوم خوب چقدره) و مشکلها (سرچ ولوم فارسی دقیق نیست، چرا سرچ ولوم اشتباهه). این دستهبندی باعث میشه از همون اول بفهمی چه محتواهایی باید «ستون اصلی» باشن و کدومها «مقالههای مکمل».
بعدش بهجای اینکه فقط بگی «این سرچولومش بالاست»، برای هر کلمه با ۴ معیار یک امتیاز ساده بده: تقاضا (Search Volume)، رقابت (Difficulty)، نیت (خرید/اقدام یا اطلاعاتی) و تناسب با خدمات/برند. اول برو سراغ لانگتیلهای قابل برد چون هم سریعتر رتبه میگیرن هم نیت دقیقتری دارن؛ بعد که اعتبار گرفتی، کمکم کلمات بزرگتر رو هدف بگیر. در نهایت هم محتوا رو کلاستری بچین: یک صفحهی ستون (Pillar) مثل همین مقاله، و چند مقالهی مکمل که با لینک داخلی به هم وصل میشن—هم برای کاربر منطقیتره، هم به گوگل کمک میکنه بفهمه تو توی این موضوع جدی هستی.
جمعبندی: حالا با سرچ ولوم دقیقاً چیکار کنیم که نتیجه بده؟
اگر بخوای سرچ ولوم واقعاً نتیجه بده، باید باهاش مثل یک «سرنخ» رفتار کنی نه حکم قطعی. یعنی اول از همه بفهمی آیا اصلاً برای آن موضوع تقاضا وجود دارد یا نه، بعد سریع بروی سراغ سه چیز تعیینکننده: نیت کاربر (خریدی یا اطلاعاتی)، سختی رقابت، و چهرهی صفحه اول گوگل (SERP). این سهتا مشخص میکنند آن عددِ سرچ ولوم قرار است تبدیل به کلیک و مشتری بشود یا فقط یک عدد خوشگل روی کاغذ بماند.
جمعبندیِ عملی همین است:
- سرچولوم = سرنخ تقاضا، نه حقیقت مطلق.
- کنار آن، نیت + سختی + SERP را چک کن.
- برای شروع، لانگتیلهای مرتبط و قابلبرد را هدف بگیر.
- محتوا را کلاستری بچین تا گوگل جایگاه تخصصیات را بفهمد.
- بعد از انتشار، با Search Console داده واقعی بگیر (Impression/CTR/Query) و لیست کلماتت را مرحلهبهمرحله بهینه کن.
سوالات متداول درباره سرچ ولوم
1) سرچ ولوم همون تعداد سرچ دقیق یک کلمه است؟
نه دقیقاً. بیشتر ابزارها عبارتهای نزدیک و هممعنی رو هم تا حدی قاطی میکنن یا مدل تخمینی دارن.
2) چرا سرچ ولوم بعضی کلمات تو ابزارها فرق میکنه؟
چون منبع داده، مدل تخمین، لوکیشن/زبان و نحوه خوشهبندی کلمات تو هر ابزار متفاوته.
3) سرچ ولوم پایین یعنی اون کلمه بیارزشه؟
نه. خیلی وقتها لانگتیلهای کمسرچ، تبدیل خیلی بالا دارن. مخصوصاً برای خدمات محلی و B2B.
4) برای سایت تازه کار، سرچ ولوم چند خوبه؟
اگر رقابت هم در نظر گرفته بشه، معمولاً 20 تا 300 برای شروع منطقیه (و لانگتیلها عالیان).
5) سرچ ولوم رو برای ایران از کجا ببینیم که بهتر باشه؟
ترکیب چند منبع بهتره: Keyword Planner + Trends + بررسی SERP + داده سرچ کنسول خودت (اگه سایتت مدتی کار کرده).
6) سرچ ولوم بالا بهتره یا نیت خرید؟
اگر هدف درآمده، خیلی وقتها نیت خرید مهمتر از سرچ ولومه. بازدید بدون تبدیل، فقط عدد قشنگه.
7) آیا میشه با سرچ ولوم، فروش رو پیشبینی کرد؟
نه دقیق. اما میتونی با ترکیب نرخ کلیک احتمالی، نرخ تبدیل، و جایگاه، یه تخمین معقول بسازی.







